حماقتهای من!


مینویسم برای او که نمیخواند!

جهانم بی تو معنایی ندارد....برگرد!

به انتظار بر گشت تو بودن انگار حماقت است
شاید هم این انتظار من از روی عادت است

اینقدر چشم به در دوختم و منتظرت شدم
به راهی که رفتی و برنگشتی خیره شدم

باید به پایان برسد این چشم به راه موندن
وقتی نیستی بیهوده است غم تو را خوردن

دیگه نباید حسرت روز های شیرین با تو بودن را بخورم
باید فراموشت کنم و خاطراتت و به دست باد بدم و دل ببرم

باید این کوله بار غم روی دوشم و بر زمین بگذارم
قسم به اشک عاشق از انتظار نشستن بیزارم

بسه ای دل دیگه انتظار,شب و روزم شده تکرار
اونی که رفته بزار بره تو دیگه نکن اینقدر اصرار

اینقدر تنها موندم و غصه خوردم برای نبودنت
جای خالیت و بیشتر دوست دارم حتی از دیدنت

قصه ی عشق من و تو به اخرش رسیده
فراموش می شود انکه رفت از جلو دیده

دیگه شب ها دلم نمی گیره دیگه نیستم به فکرت
دیگه می خندم تو ندیدی این خنده را تو عمرت

از همان اول هم اشتباه بود دوستی من و تو
باید همان وقت بهت می گفتم راه تو بکش برو

تو یک مهمون نا خونده بودی و یه مدت بادل من
با اسم عشق اومدی نمی دونستم هستی یه دشمن

تو که عاشق نبودی من و بازیچه خودت کردی
توعشق و عاشقی بازیگری عشق را خوب بلدی

خداحافظ بازیگر,نه به تو فکر می کنم نه دنبالت می گردم
کاری با دلم کردی که از عشق و عاشقی فقط پر دردم

من و به جای عشق,گرفتار غم کردی
از با تو بودن چیزی نصیبم نشد جز سردی

دیگه به تو و عشقت ندارم هیچ میلی
تو عاشق نبودی با من بد کردی خیلی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





|دو شنبه 19 تير 1391برچسب:,| 15:57|مرحم|

MiSs-A